سهم من از دنیا

سهم من از دنیا

نجوای قلب هایمان

چه ساده نشستیم

روی مهربانی لبخندهایمان...

دیدی هیچکس راز آن هوای بارانی را نمی دانست

جز ما...

و نگاه های پنهانی تو را

که می لغزید ظریف و آرام

بر خطوط اندامم...

و آرامش سنگ ها را

میان همهمه ی نجوای قلب هایمان

چشم هایمان می خندیدند

و این تجربه ی شادمانی

در این میهمانی هزار رنگ بوسه و آغوش

قصه ی کودکی را از سر گرفت

میان ما تنها لبخند به داوری می نشیند

و این رقص لحظه ها

بر سمفونی آرام این شب مهتابی

مهربانی چشم هایت و وسعت لبخندت را

به من هدیه داد...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: لیلا ׀ تاریخ: دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

درباره وبلاگ

این روزها حال وهوای خوشی ندارم.آسمانی ابری رویم سایه انداخته ویک دلتنگی کوفتی که رهایم نمیکند.نه یاری برای همدردی میبینم ونه مامنی برای آرامش.بدتر از همه آدمهایی که بی تفاوت از کنارم میگذرند رد پای وحشتی عظیم را در چشمهای من نمی بینند.چیز هایی در من در حال فرو ریختن است که سالها برای ساختنشان زحمت کشیده ام.که اگر بیافتد این اتفاق دوباره بنا کردنشان محال است.دلم میخواهد اینهمه بی اعتمادی را استفراغ کنم . الان بیشتر از هر وقت دیگری آرزو میکنم ای کاش یک اسب داشتم.دستم را فرو میکردم توی یالهایش.سوارش میشدم وچهار نعل میتاختم..........


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , leilayeinroozhayeman.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM